عوامل انسانی يا عوامل ساختاری؛ گفتمانی برای اصلاح و تغيير رفتارهای افراد
۴ آذر ۱۳۹۶به نام خدا. دو گروه از صاحبنظران وجود دارند كه به طور ضمنی يا آشكار با يكديگر درباره مقايسه اهميت تاثیر ساختارهای كلان (به اصطلاح عوامل سخت) در مقابل اهميت تاثیر فرهنگ و رهبری گروهی و سازمانی (به اصطلاح عوامل نرم) بر شكل گیری یا تغییر رفتارهای انسانی بحث مي كنند و به شواهد تحقیقاتی مرتبط با دیدگاه خود اشاره دارند. به طور مثال، برای غنی سازی رفتارهای اخلاقی، گروه طرفدار توجه به جنبه های نرم به دنبال ترويج اخلاق حرفه ای و سازمانی و تبيين جايگاه رهبری سازمانی در ايجاد اين نوع از رفتار ها هستند. از طرف ديگر، معتقدين به اهميت عوامل سخت بر اين باور هستند كه فقط با اصلاح ساختارها و قواعد تعاملات و تبادلات اقتصادی و سازمانی مي توان جو اخلاقی را به طور پايدار ارتقا بخشيد. در قالب مثال ديگر، براي اينكه بتوان خودشيفتگی مديران ارشد سازمان ها را كنترل كرد، ديدگاه مبتنی بر عوامل نرم، تاكيد بر تقويت خودشناسی، خود آگاهی و ارتقای اصالت دارد. در مقابل، ديدگاه سخت راه كار اصلی و پايدار را ارتقاي كيفيت نظام های حكمرانی و حاكميت شركتی و تقويت شفافيت و پاسخگويی در نظام ها مي داند.
مشتری مداری و کیفیت انگیزههای درونی برای آن
۱۹ اسفند ۱۳۹۵به نام خدا. دیروز در جمعی حضور داشتم که توسط مدیری از آن جمع اهمیت موضوع "مشتری مداری" مطرح شد. از مباحث طرح شده یادگیری خوبی داشتم و مرتبط با موضوع نیز ایدهای به نظرم رسید. از زاویه نظریه خود تعیین گری شاید بتوان کیفیتهای متفاوتی برای انگیزههای یک فرد یا بنگاه برای مفهوم مشتری مداری تصور کرد. هر یک از این درجات کیفیت انگیزشی يا تركيب هاي خاصي از آنها نیز احتمالاً میتواند پیامدهای مختلفی برای یک بنگاه یا جامعه داشته باشد. در قالب پيشنهادي اوليه، چند کیفیت انگیزشی متفاوت از نظر روانشناختی برای مشتری مداری به شرح زير قابل بررسي هستند:
ویژگیهای نسل جدید و نظریههای رهبری سازمانی
۶ اسفند ۱۳۹۵به نام خدا. مقالهای اخیراً در ژورنال LQ منتشر شده است که در آن این سؤال مهم مطرح شده است که تا چه حد نظریههای رایج رهبری سازمانی برای رهبری کارکنان سازمانها از نسل جدید میلنیال (متولد ١٩٨٢ تا ١٩٩٩) نظریههای مناسبی هستند؛ به خصوص در سازمانهایی که این نسل سهم عمدهای از ترکیب منابع انسانی آنها را دارند. اطلاعات چکیده این مقاله در اين آدرس قابل مرور است.
به دلایل زیر که حاصل تحقیقات تجربی قبلی است، این مقاله پیشنهاد میدهد که نظریههای کنونی رهبری سازمانی برای این نسل دارای محدودیتهایی اساسی هستند:
رهبری استراتژیک اصیل در سازمان؛ پیشنهادی مفهومی به علاقه مندان جنبههای شناختی استراتژی
۴ اسفند ۱۳۹۵به نام خدا. رهبری سازمانی بنا به نظر برخی از صاحبنظران دارای ابعاد مختلفی است. یک جنبه آن که بیشتر در ادبیات رهبری سازمانی از منظر روانشناختی و رفتار سازمانی مطرح است، به نحوه تعامل و نفوذ رهبر سازمانی بر دیگران می پردازد. بعد مهم و محوري دیگر نیز رهبری استراتژیک و جهت دهی به سازمان است. این بعد ارتباط قوی با مباحث برنامه ریزي استراتژیک و خلق استراتژي دارد. به نظر می رسد مفهوم سازی انجام شده در ادبيات رهبري سازماني که از رهبری اصیل از منظر رفتاری و تعاملی انجام شده است شاید برای جنبه استراتژیک رهبری سازمانی نیز قابل استفاده باشد. در این نوشته تلاش شده است تا در این زمینه مفهوم سازی اولیه ای براي "رهبري استراتژيك اصيل" از زاويه ابعاد اصالت روانشناختي پیشنهاد شود. به علاوه، گر چه رهبري سازماني به يك فرايند تعاملي و نه فقط به نقش يك فرد اشاره دارد، اما به عنوان يك نقطه شروع رايج تر در اين بحث، در ادامه به جنبه فردي رهبري سازماني تاكيد بيشتري مي شود.
رفتارهای بازخورجویی و خودشیفتگی مديران
۱۹ دى ۱۳۹۵به نام خدا. رفتارهای بازخورجویی (feedback seeking behaviors) یکی از حوزههای تحقیقاتی در رفتار سازمانی و روانشناسی سازمانی است. این رفتارها به اشکال و با ابعاد مختلفی برای دریافت بازخور از دیگران درباره عملکرد خود امکان بروز دارند. از فواید آن در تحقیقات این حوزه به کاهش ابهام و عدم قطعیت، یادگیری و بهبود عملکرد اشاره شده است. بیشتر تحقیقات این حوزه این گونه رفتارها را از زاویه بازخورجویی کارکنان از مدیران خود مورد بررسی قرار دادهاند. در عین حال و از زاویهای متفاوت، بازخورجویی مدیران از کارکنان درباره عملکرد خود، به خصوص بازخورجویی توسط مدیران ارشد از دیگران میتواند موضوعی مفید برای بررسی باشد.
برخی سوالات و پاسخ ها پیرامون مفاهیم اصالت و رهبری اصیل
۳ تير ۱۳۹۵به نام خدا. در جریان مطالعه و یادگیری نقادانه موضوعات مختلف پیرامون مفهوم اصالت و رهبری اصیل با سوالاتی برخورد کردهام که البته برای برخی از آنها پاسخهایی اولیه نیز یافتهام. البته این مسیر هنوز ادامه دارد، اما به نظرم رسید که شاید به اشتراک گذاری آنها مفید باشد. در ادامه سوالات و پاسخهایی به آنها که به اختصار مطرح شدهاند تقدیم میشود:
برخی آثار محیط کنترلی بر مولفه های روانی و مدیریتی سازمان ها
۲۳ خرداد ۱۳۹۵به نام خدا. مدیرانی را در برخی سازمان ها می بینیم که به دلیل ساده پنداری شیوه اثرگذاری خود بر سازمان و شاید بالا بودن سرعت تاثیر دستوراتشان، آگاهانه یا ناخودآگاهانه با رویکردی کنترلی و مکانیکی می خواهند به نتایج مورد نظر خود در کوتاه مدت دست پیدا کنند. برخی از نشانه های استفاده از این رویکرد توسط اینگونه از مدیران عبارتست از: استفاده از فرمول هایی مکانیکی برای مدیریت پدیده های سازمانی، تصویب و ابلاغ سریع آیین نامه هایی مکانیکی، و گنجاندن معیارهایی در سیستم های ارزیابی و پاداش بدون فرهنگ سازی و بر قراری تعاملات لازم، یا تاکید زیاد و افراطی بر سیستم های تنبیهی و انضباطی برای ایجاد رفتارهای مطلوب. در ادامه برخی پیامدهای منفی روانی و مدیریتی این رویکرد مدیریتی و رفتاری به اختصار مطرح خواهد شد:
روشهایی برای تقویت اصالت
۲۷ بهمن ۱۳۹۴به نام خدا. با توجه به مفهوم اصالت و همچنین ابعادی که برای رهبری اصیل در ادبیات این حوزه ذکر شده است و همچنین با توجه به برخی تجارب فردی، به نظرم رسید که طرح چند روش تمرینی پیشنهادی بتواند برای تقویت تدریجی اصالت مفید باشد. موارد زیر نمونههایی از این روشها هستند که ممکن است برای تقویت آگاهی از خود، عمل اصیل، و یادگیری اصیل از محیط مفید باشند:
ذهن آگاهی و رهبری اصیل
۱۳ فروردين ۱۳۹۴به نام خدا. هر چند ذهن آگاهی و رهبری اصیل مفاهیمی هستند که ریشههای پیدایش متفاوتی دارند، اما ذهن آگاهی را میتوان یکی از مکانیزمهای مؤثر برای تقویت اصالت رهبران سازمانی و یا هر کاراکتر کلیدی دیگری برای آنها دانست. ذهن آگاهی نوعی توانمندی است که یک انسان را به لحظه خود آگاه میکند، و موجب میشود که وی به باورها، هیجانات و جریانهای درونی خود آگاهی روشنی یابد (براون و رایان، ۲۰۰۳). از طرف دیگر، اگر چنانچه رهبری اصیل را دارای ویژگیهایی که در ادامه مطرح میشوند بدانیم، آنگاه میتوانیم روابط بین این دو مفهوم را بهتر تبیین کنیم. بر اساس جمع بندی برخی مطالعات دهه اخیر درباره رهبری اصیل (گاردنر و همکاران، ۲۰۱۱) این مؤلفهها را میتوان مرتبط با ویژگیهای رهبران اصیل دانست: (۱) خود آگاهی رهبران اصیل به افکار و هیجانات و ارزشهای خود؛ (۲) ارزشهای اخلاقی درونی؛ (۳) تعادل بین پردازش درونی و بیرونی، که اشاره به حفظ تعادل در استفاده از جهت گیریها وتمایلات درونی، در کنار بررسی روایی آنها با واقعیات بیرونی دارد؛ و (۴) عمل اصیل بر اساس باورها و ارزشهای درونی. به نظر میرسد که ذهن آگاهی فرایندی است که میتواند هر چهار مؤلفه را به اشکال زیر تحت تاثیر قرار دهد:
برخی راههای پیش گیری و کنترل خودشیفتگی مدیران ارشد سازمانی
۷ آبان ۱۳۹۳خودشیفتگی (۱) به اختصار اشاره به حالتی ذهنی و روانی دارد که یک انسان به دلیل توجه و علاقه زیاد به خود از محیط بیرونی و شرایط سایر افراد غافل میشود (بران، ۱۹۹۷). خودشیفتگی معمولاً در برگیرنده باورها و حالاتی مانند خود برتربینی، توقع زیاد از دیگران، توجیه اشتباهات خود و به گردن دیگران انداختن آنها، و کم ارزش دیدن سایرین در مقایسه با خود میباشد (بران، ۱۹۹۷). یکی از حوزههای تحقیقاتی در رهبری سازمانی پدیده خود شیفتگی رهبران سازمانی است (روزنتال و پیتینسکی، ۲۰۰۶). مکانیزمهای مختلفی میتواند موجب خودشیفتگی رهبران سازمانی و به خصوص رهبران کاریزماتیک شود.