سلام دوست گرامی،
خوشحالم که سوالات خیلی خوبی در ذهن شما وحود دارد و شکل گرفته است. در حد مجال این وبلاگ مطالبی را درباره موضوعات مطرح شده توسط جنابعالی مطرح میکنم.
رهبری أصیل ریشهای حدودا ٢٠ ساله در تحقیقات رهبری سازمانی دارد، و اتفاقا بعد از مطرح شدن آن توسط يك مدير معروف، بسياري از افراد آكادميك پر كار و نظريه پرداز رهبري سازماني، تلاش هاي اوليه خود را صرف مفهوم سازي آن كرده اند. بر اساس فهم بنده از مطالعات سالهای اخیر، رهبری أصیل اشاره به فرایندی دارد که فرد رهبر به دلیل شناخت روشنی که از خود از ابعاد باورها، ارزشها و هیجاناتش دارد میتواند خود را بهتر رهبری کرده و در تصمیماتش عزم بیشتری داشته باشد، و از این طریق محیط با سطح اعتماد و مثبت بیشتری ایجاد میکند. فردی نیست که تقلید مدیر دیگری کند، بلکه متناسب با ویژگیهایش مدلهای خاص خود را انتخاب میکند. از اینرو چون کپی نمیکند، کارهایی که انجام میدهد درونی شدهاند، و صرفا بر اثر فشار جمعی آنها را انجام نمیدهد. لذا امکان الگو شدن توسط سایرینی که به دنبال پاسخهای منحصر به فرد هستند را افزایش میدهد. آیا رهبر أصیل همیشه موفق است؟ خیر. أصالت وی صرفا نشان دهنده «خود مستقل» أوست و کپی دیگران نبودن، و از اینرو اگر انتخابهای صحیحی انجام دهد، برای آنها عزم و أراده درونی لازم را خواهد داشت. آیا جانشین موضوعات دیگر در حوزه رهبری سازمانی است؟ خیر، بلکه تأکید بر ابعاد درونی رهبر سازمانی در کنار توجه به رفتارها یا سبك های رفتاری رهبران دارد. به عبارتی، سعی در پر رنگ کردن نقش درونی رهبر در کنار موضوعات رایج رفتارهای بیرونی و سبک رفتاری رهبر دارد.
درباره مطالعه بیشتر در اینباره در ژورنال Leadership Quarterly ویژه نامهای وجود دارد، که یکی از مقالات آن مرجع خوبی برای سوالات جنابعالی است: http://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S1048984305000263
سایر مطالب خوب جنابعالی، تا حدي به موضوعات متنوع ديگري از مباحث رهبری سازمانی بر میگردد که فراتر از اهداف این یادداشت است. حتما خوشحال خواهم شد که اگر مثالها یا مطالب خاصی مرتبط با اهداف این یادداشت خاص داشتید در اینجا مرقوم فرمایید تا شناخت بهتري از موضوع براي همه ايجاد شود.
موفق باشید
علوی
سلام دوست گرامی،
خوشحالم که سوالات خیلی خوبی در ذهن شما وحود دارد و شکل گرفته است. در حد مجال این وبلاگ مطالبی را درباره موضوعات مطرح شده توسط جنابعالی مطرح میکنم.
رهبری أصیل ریشهای حدودا ٢٠ ساله در تحقیقات رهبری سازمانی دارد، و اتفاقا بعد از مطرح شدن آن توسط يك مدير معروف، بسياري از افراد آكادميك پر كار و نظريه پرداز رهبري سازماني، تلاش هاي اوليه خود را صرف مفهوم سازي آن كرده اند. بر اساس فهم بنده از مطالعات سالهای اخیر، رهبری أصیل اشاره به فرایندی دارد که فرد رهبر به دلیل شناخت روشنی که از خود از ابعاد باورها، ارزشها و هیجاناتش دارد میتواند خود را بهتر رهبری کرده و در تصمیماتش عزم بیشتری داشته باشد، و از این طریق محیط با سطح اعتماد و مثبت بیشتری ایجاد میکند. فردی نیست که تقلید مدیر دیگری کند، بلکه متناسب با ویژگیهایش مدلهای خاص خود را انتخاب میکند. از اینرو چون کپی نمیکند، کارهایی که انجام میدهد درونی شدهاند، و صرفا بر اثر فشار جمعی آنها را انجام نمیدهد. لذا امکان الگو شدن توسط سایرینی که به دنبال پاسخهای منحصر به فرد هستند را افزایش میدهد. آیا رهبر أصیل همیشه موفق است؟ خیر. أصالت وی صرفا نشان دهنده «خود مستقل» أوست و کپی دیگران نبودن، و از اینرو اگر انتخابهای صحیحی انجام دهد، برای آنها عزم و أراده درونی لازم را خواهد داشت. آیا جانشین موضوعات دیگر در حوزه رهبری سازمانی است؟ خیر، بلکه تأکید بر ابعاد درونی رهبر سازمانی در کنار توجه به رفتارها یا سبك های رفتاری رهبران دارد. به عبارتی، سعی در پر رنگ کردن نقش درونی رهبر در کنار موضوعات رایج رفتارهای بیرونی و سبک رفتاری رهبر دارد.
درباره مطالعه بیشتر در اینباره در ژورنال Leadership Quarterly ویژه نامهای وجود دارد، که یکی از مقالات آن مرجع خوبی برای سوالات جنابعالی است:
http://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S1048984305000263
سایر مطالب خوب جنابعالی، تا حدي به موضوعات متنوع ديگري از مباحث رهبری سازمانی بر میگردد که فراتر از اهداف این یادداشت است. حتما خوشحال خواهم شد که اگر مثالها یا مطالب خاصی مرتبط با اهداف این یادداشت خاص داشتید در اینجا مرقوم فرمایید تا شناخت بهتري از موضوع براي همه ايجاد شود.
موفق باشید
علوی