«واقعا چرا به شمال می روید؟»؛ ضرورت شناسایی راه کارهایی برای تقویت فضای شادمانی در جامعه با هدف روحیه بخشی برای مقابله با بحران کرونا

Submitted by بابک علوی on Fri, 11/20/2020 - 19:51

به نام خدا. امروز عنوان صفحه ای را در سایت ایرنا دیدم: «واقعا چرا به شمال می روید؟». در این صفحه کلیپی ۱ دقیقه ای تهیه شده است که برای هشدار به مردم و مسافران به شمال در این ایام درباره کرونا است. در این هشدار تاکید می شود که مردم در روزهای مانده به دو هفته تعطیلی و قرنطینه به شمال نروند. اما در محتوای کلیپ پاسخی به سوال ذکر شده (چرا؟) که عنوان این کلیپ بود را نیافتم. اما حقیقتا چرا گروه وسیعی از مردم به این شکل گسترده در این تعطیلات و یا موارد مشابه، حتی علیرغم اطلاع از خطرات آن به سفر و به خصوص سفر شمال می روند. این سوال ممکن است پاسخ های متفاوتی داشته باشد، اما شاید یکی از زوایای پاسخگویی به این سوال تحلیل موضوع از منظر پدیده «شادی و نشاط» در انسان باشد. به طور ساده اگر بخواهم بگویم، به احتمال زیاد یکی از انگیزه های اصلی پشت این همه سفر آن هم در این ایام، شاید تلاشی برای «خلق شادی فردی و خانوادگی» و کسب انرژی برای زندگی به خصوص در این ایام باشد، حتی اگر خطر جدی در بیمار شدن و انتقال کرونا به خود و دیگران چه در رفت و چه در بازگشت از سفر باشد! در اینجا قصد توجیه یا دفاع از دلایل این رفتار گروهی از مردم را ندارم، بلکه می خواهم یکی از علل احتمالی آنرا واکاوی کنم!

اما شاید باید دید که چرا این سفرها می تواند شادی و نشاط را در این شرایط دشوار همچنان به همراه داشته باشد و از آن به عنوان روشی برای شادی بخشی استفاده کرد. تحقیقات و نظریه های مختلفی بیانگر این هستند که انسان ها دارای دو نوع نشاط و شادمانی هستند. نوعی که شادی لذت جویانه است (Hedonic happiness). خوشی های موقتی که با خوردن غذای لذیذ، موسیقی شاد کننده، ورزش و تفریحات حاصل می شود. نوع دیگری که شادمانی درونی عمیق تر و پایدارتری دارد نیز مورد بحث است (Eudaimonic) که بیشتر حاصل زندگی کردن با ارزش ها و انگیزه های حقیقی است که به خاطر آنها زندگی می کنیم و در زمان رشد و معناداری این نوع شادمانی عمیق را تجربه می کنیم. نوع اول معمولا دارای شدت بیشتری در زمان بروز است، اما با ماندگاری کوتاه تر؛ اما نوع دوم دارای شدت کمتر و با ملایمت بیشتر، اما پایداری بیشتری در طی زمان دارد. هر انسان طبیعی قاعدتا نیاز به هر دو نوع شادی و شادکامی دارد. البته طبیعتا انسانی که شادکامی پایدار و معنادارتری را جستجو می کند نیاز کمتری به شادمانی های موقت دارد، اما توقع ما از انسان های عادی اینست که به هر دو نوع شادی نیازمند هستند. حتی انسان هایی وارسته هم ممکن است گاهی خسته و غمگین شوند و در جستجوی شادی بودن در چارچوب های اخلاقی آن امری طبیعی است. اما شرایط سخت آن زمانی است که انسانی از هر دو نوع شادمانی به درجات زیادی محروم شود و میزان اندکی را از آنها در زندگی خود بیابد! در چنین شرایطی طبیعی است که به هر اقدامی دست خواهد زد تا بتواند انرژی روانی خود را کسب و حفظ نماید یا حتی خود را به فراموشی بزند، حتی اگر سفر به شمال همراه با ترافیک در ایام کرونایی باشد! 

اگر عده ای باشند که از کار و شغل خود خسته شده باشند و معنای عمیقی از آن برای خود نیابند، نسبت به آینده ابهام داشته باشند و امید اندکشان به بهبودی شرایط و حل مشکلاتشان آنها را خسته و غمگین کرده باشد، از رسانه ها و فعالیت های اجتماعی رنگی از شادمانی نبینند و وجود برخی تبعیض ها و مشکلات اقتصادی و بحران ها و سر و کار داشتن با کرونا و ایزولگی اجتماعی آنها را خسته و ناشادمان کرده باشد، اگر شمال رفتن را راهی برای تغییر روحیه خود بیابیند، حتما به آن دست خواهد زد! هر کس به فراخور توانمندی مالی خود و در حد امکاناتی که به صورت فردی یا خانوادگی در یکی از شهرهای شمال کشور داشته باشد، احتمالا از این فرصت استفاده کرده و خطرات آن را برای خود و دیگران توجیه خواهد کرد! ریسک غریبی است که انسان ها برای شادمانی و شاد زیستن حتی اگر موقت و به مدت دو هفته باشد انجام می دهند…شاید در زندگی آنها حتی در کوتاه مدت نوعی از فراموشی و از خودبیگانگی، حتی برای دو هفته هم که باشد (حتی ممکن است برای برخی سه چهار روز آن هم بیرزد)، ممکن است خیلی ارزشمند باشد! این موضوع ممکن است به خصوص برای طبقه متوسط اقتصادی در جامعه خیلی معنادار باشد…

چاره چیست؟ به نظرم در شرایط کنونی کشور باید از هر راهی که بتوان جلوی ریسک کرونا را گرفت استفاده کرد و آمار ابتلا و فوت هموطنان را به شدت کاهش داد. اما داشتن سیاست هایی مشخص برای ارتقای نشاط اجتماعی در شرایط کنونی و محدودیت های آن نیازمند ابتکار عمل همه دست اندکاران مرتبط است. دولت، بخش خصوصی و نهادهای مدنی باید محیطی حامیانه برای گسترش فضای شادمانی و شادکامی انسان ها را فراهم و به شدت تقویت کنند تا در این مرحله بتوانیم سرمایه اجتماعی لازم را برای غلبه بر مشکلات داشته باشیم. اگر به آنها می گوییم «شمال نروید» (به عنوان استعاره ای برای مدتی شاد بودن، فراموش کردن خود و مسایل زندگی و کسب روحیه به طور موقت)، آنگاه باید راه حل های جایگزینی داشته باشیم که از افسردگی ها و خستگی ها جلو گیری کنیم. راه حل اساسی اینست که بفهمیم چگونه کارهایی می تواند زندگی مردم را «معنادارتر» کند تا شادکامی عمیق تر و پایدارتری ایجاد کنیم. ایجاد و تقویت امید به آینده و حل مشکلاتی که ابهامات را برای زندگی کمتر می کند و خلق فرصت های شغلی اساسی، معنادار و آینده داری که موجب تقویت قابلیت ها و رشد استعدادها می شود راه حل اساسی و بلندمدتی برای این موضوع است. نقش مدیران سازمان ها نیز در ارتقای توان رهبری سازمانی و معنادارتر کردن محیط کار حتی در محیط مجازی و در دورکاری در این موضوع نقش قابل توجهی می تواند داشته باشد. در کنار آن ایجاد فرصت هایی برای نشاط اجتماعی از طریق فعالیت هایی غنی و حساب شده در رسانه ها و شبکه های اجتماعی و تشویق و حمایت از نهادهای مدنی برای خلق ابتکار عمل هایی برای ایجاد نشاط اجتماعی متناسب با خصوصیت های فرهنگی مردم کشور ما و سلایق و ذائقه های مختلف سنی و نسلی و قومیتی در این شرایط دشوار، نیازمند توجه جدی است.

منبع برای مطالعه بیشتر:

Deci, E. L., & Ryan, R. M. (2008). Hedonia, eudaimonia, and well-being: An introduction. Journal of Happiness Studies9(1), 1-11.

Comments

یاور مشیرفر

Sat, 11/21/2020 - 11:29

درود بر شما جناب علوی عزیز و بابت دیدگاه جالب و آموزنده‌تان تشکر میکنم.
حقیقتا فکر می‌کنم اگر دولت «هیچ کاری» نکند بیشتر موجب شادکامی افراد است تا زمانی که کاری می‌کند.
با مهر
یاور

کرباسی

Fri, 12/04/2020 - 09:16

سلام و ممنون از این دیدگاه که برای من حقیقتا جدید بود. آیا شادی eudaimonic میتواند جایگزین شادی hedonic شود؟ شاید برخی "شمال رفتن" را شادی hedonic بدانند و با معنای زندگی و راههای عمیقتر الزاما به این نوع شادی دست نیابند و آن را هم برای زندگی خود ضروری بدانند

ممنون. به نظرم هر دو مورد نیاز هر انسان طبیعی است. متن هم نگفته جانشن می شود...ولی در شرایطی که برای نوع اول محدودیت وجود دارد نیاز به دومی خیلی زیاد می شود تا تاب آوری ایجاد شود.

سلام و ممنون از شما. البته مستقل از تاب آوری، زندگی همراه با معنا موجب تقویت بهزیستی و عملکرد بهتر همراه با احساس آرامش و نشاط حقیقی و پایدارتری نیز می شود. اگر چه همانطور که اشاره شد، انسان طبیعی به شادابی نوع دیگر هم حتما نیازمند است. اما در شرایط کنونی طبیعتا این نوع نشاط درونی حقیقی زمینه تاب آوری را هم فراهم میکند.

Add new comment

Restricted HTML

  • Allowed HTML tags: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • Lines and paragraphs break automatically.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.