با سلام و تشکر از مطلب
شاید اگر مثالی از رویکرد استدلال استقرایی و استدلال قیاسی و نیز بطلان پذیر بودن یا نبودن قضیه نهایی ذکر شود، به فهم بهتر مطلب کمک نماید.
در خصوص نظریه های اسلامی هم چون مثالی ذکر نشده مشخص نیست که منظور کدام نوع استدلال هاست، استدلال های فلسفی تر در مباحث نظری یا استدلال هایی که بیشتر در پی مرتبط کردن مباحث علمی روز با برخی نظریات دینی است. البته احتمال دارد من متوجه بحث شما نشده باشم.
یک سوال مطرح ریشه ای هم حداقل برای بعضی این است که آیا اصولاً صحیح است که استدلال یا روش استدلال برای مطالب دینی همانند با سایر علوم باشد؟ متشکر.
با سلام و تشکر از مطلب
شاید اگر مثالی از رویکرد استدلال استقرایی و استدلال قیاسی و نیز بطلان پذیر بودن یا نبودن قضیه نهایی ذکر شود، به فهم بهتر مطلب کمک نماید.
در خصوص نظریه های اسلامی هم چون مثالی ذکر نشده مشخص نیست که منظور کدام نوع استدلال هاست، استدلال های فلسفی تر در مباحث نظری یا استدلال هایی که بیشتر در پی مرتبط کردن مباحث علمی روز با برخی نظریات دینی است. البته احتمال دارد من متوجه بحث شما نشده باشم.
یک سوال مطرح ریشه ای هم حداقل برای بعضی این است که آیا اصولاً صحیح است که استدلال یا روش استدلال برای مطالب دینی همانند با سایر علوم باشد؟ متشکر.