با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرامی و همه خوانندگان عزیز؛
بنظرم بار تربیتی مطلب وجه غالب موضوع است و بحثی اساسی و ریشه ایست که می توان از جنبه های مختلف به آن پرداخت.
مثل همیشه دقت و وسواس آقای دکتر را می توان در لابلای واژه ها جستجو کرد. بیش از همه خود صفت "اصیل" به دل می نشیند.
در ارتباط با سوالاتی که در انتهای مطلب طرح شد بنظرم اگر مفهوم مسوولیت را که در بند 6 بصورت گذرا اشاره شده و و آنجا صرفاً در برابر پذیرش اشتباهات به کار گرفته شده است؛ گسترده تر کنیم و دامنه ای لا اقل به اندازه پاسخگویی به انتظارات جامعه برای آن قائل شویم ( که البته باید تعریف دقیقتری از "انتظارات" و "جامعه" را به توافق رسید، اما عجالتاً معنای متبادر شده به ذهن و در حد یک اجماع کلی را در نظر بگیریم) بشود در کنار سایر ویژگی ها که در متن به آنها پرداخته شده است "استاد اصیل" "دانشجوی اصیل"، "مدیر اصیل " و .... را تعریف نمود.
با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرامی و همه خوانندگان عزیز؛
بنظرم بار تربیتی مطلب وجه غالب موضوع است و بحثی اساسی و ریشه ایست که می توان از جنبه های مختلف به آن پرداخت.
مثل همیشه دقت و وسواس آقای دکتر را می توان در لابلای واژه ها جستجو کرد. بیش از همه خود صفت "اصیل" به دل می نشیند.
در ارتباط با سوالاتی که در انتهای مطلب طرح شد بنظرم اگر مفهوم مسوولیت را که در بند 6 بصورت گذرا اشاره شده و و آنجا صرفاً در برابر پذیرش اشتباهات به کار گرفته شده است؛ گسترده تر کنیم و دامنه ای لا اقل به اندازه پاسخگویی به انتظارات جامعه برای آن قائل شویم ( که البته باید تعریف دقیقتری از "انتظارات" و "جامعه" را به توافق رسید، اما عجالتاً معنای متبادر شده به ذهن و در حد یک اجماع کلی را در نظر بگیریم) بشود در کنار سایر ویژگی ها که در متن به آنها پرداخته شده است "استاد اصیل" "دانشجوی اصیل"، "مدیر اصیل " و .... را تعریف نمود.