به نام خدا. با توجه به فرصت پیش آمده برای حضور در بخش علمی-پژوهشی دهمین کنفرانس بین المللی مدیریت، بر آن شدم تا زمانی را برای اندیشه بیشتر و نگارش ایدههایم درباره تم اصلی این بخش کنفرانس در قالب این یادداشت اختصاص دهم. تم اصلی این بخش کنفرانس در امسال «تولید و کاربرد دانش مدیریت در سازمانهای ایرانی» است. این تم فرصتی را برای همه علاقه مندان به رشد و غنی سازی دانش مدیریت فراهم میآورد که با تبادل آراء خود زمینه و محتوای علمی و عملی مساعدتری برای حرکت و تاثیر گذاری بر موفقیت سازمانهای کشورمان فراهم آورند. در ادامه این یادداشت پس از بیان مسئله و پیشنهاد چارچوبی برای بررسی موضوع، موارد خاص تری مورد بحث قرار گرفته و خط مشی هایی پیشنهاد می شود.
طرح مسئله
سالها است که موضوع تولید علم و کاربرد آن در جامعه ایران چه به صورت عمومی و چه به طور خاص در حوزه مدیریت مورد توجه بوده و مطالب ارزشمندی در اینباره اظهار و یا گاه نوشته شده است (مانند دانایی فر، ۱۳۸۸؛ رفیعپور ۱۳۸۱؛ صادقی رشاد، ۱۳۸۵). در همین راستا تقسیم بندیهایی نیز از این عوامل ارائه شده است، مانند: عوامل ذاتی و عرضی؛ درونزا و برون زا، معرفتی و جامعه شناختی-نهادی. اما به طور کلی میتوان به این نتیجه رسید که بیشتر صاحبنظران این عوامل را به موضوعات درونی نظام تولید علم و به طور خاص علم مدیریت و عوامل زمینهای موثر بر این نظام دسته بندی کردهاند. عوامل درونی مختلفی مانند میزان مسئلهشناسی و درگیر بودن محققان با مسایل واقعی در ایران، توانمندیهای دانشی و روششناختی محققان، اعتماد به نفس در تولید علم، و میزان ارزش گذاشتن به نتایج کار محققان داخلی مورد بررسی واقع شدهاند. عوامل زمینهای متعددی نیز مانند رابطه بین ساختار سیاسی و علم، نهادهای فعال در تولید علم و میزان ساختار یافتگی نهادهای مربوطه در تولید پایدار علم، خط مشیهای عمومی در دولت برای حمایت و جهت دهی به تولید علم، فرهنگ جامعه علمی و دانشگاهی، نظامهای حمایتی و زیر ساختی و همچنین میزان دسترسی به منابع اطلاعاتی و تحقیقاتی و زیر ساختهای لازم برای آن از جمله این موضوعات هستند.
گر چه بسیاری از عوامل ذکر شده درباره تولید علم در ایران حالتی عمومی دارند و میتوانند برای علم مدیریت هم مورد توجه قرار گیرند، ممکن است ویژگیهای خاص علم مدیریت جنبههای جدید دیگری را هم قابل بررسی نماید. به نظر میرسد حوزه مدیریت به دلیل ماهیت آن هم دارای جنبههای علمی و هم مهارتی (جنبه هنر) است. رشد و غنی سازی دانش مدیریت نیازمند درگیر شدن زیاد با واقعیتهای سازمانهای ایرانی از یک طرف و از طرف دیگر زمینه سازی کاربرد آن توسط مدیران است. از اینرو شاید حساسیت موضوع تولید و کاربرد دانش مدیریت در سازمانهای ایرانی هم چالشی معرفتی و هم چالشی کاربردی است. به علاوه، حوزه مدیریت چند رشتهای و میان رشتهای است. مسئله محوری و بررسی موضوعات مدیریتی از منظرهای مختلف معرفتی و روشی شرایط پیچیده تری را برای تولید دانش مدیریت ایجاد میکند. این امر نیازمند تلاشهای نظری پیچیدهتر و متنوعتر و همچنین تقویت نهادهایی برای ایجاد همکاریهای متکامل تری برای تعامل و هم افزایی بین محققان و اندیشمندان برای تولیدات علمی معتبر و مفید است. شناسایی و بررسی خاص ویژگیهای خاص علم مدیریت در مقایسه با سایرعلوم انسانی موضوعی است که چه از جنبه نظری و چه عملی برای آینده پیشنهاد میشود.
چارچوب عمومی بررسی مسئله
با توجه به مقدمه فوق به نظر میرسد که بتوان از الگوی عمومی سیپو (CIPPO) به عنوان یکی از چارچوبهای پیشنهادی برای بررسی و ارزیابی سیستمی عوامل موثر بر تولید و کاربرد دانش مدیریت استفاده نمود. بر اساس این الگو، نظام تولید و کاربرد علم مدیریت دارای دروندادها، فرایندها، بروندادها، و پیامدهایی است که همگی تحت تاثیر عوامل زمینهای مختلفی هستند. گر چه برای بررسی دقیقتر موضوع لازم است که از این الگو برای واحد تحلیل (Unit of analysis) مشخصی استفاده نمود (مانند تحقیق در دانشگاه یا تحقیق در یک مرکز تحقیقاتی) اما در اینجا موضوع به صورتی عمومیتر مطرح میشود. در آینده نیاز به بررسیهای دقیق تری با انتخاب حوزه محدودتری وجود دارد. در ادامه نمونههایی از محورهای لازم برای ارزیابی هر کدام از این دسته عوامل نام برده میشوند:
برخی عوامل زمینهای: خط مشیهای عمومی در تولید علم و ارزشگذاریها، نقش واقعی علم مدیریت در فرهنگ مدیریتی کشور، فرهنگ عمومی گرایش به علم، زیرساختهای ساختاری-نهادی لازم برای تولید ساختارمند علم مدیریت، عمق و گستردگی رابطه بین صنعت/بنگاههای اقتصادی و سازمانهای عمومی با دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی، توان انجمنهای حرفهای و تخصصی در حوزههای گوناگون مدیریت، انتظار عام و مدیران سازمانها از تحقیقات دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی در حوزه مدیریت، و فرهنگ غالب در اخلاق علمی و پژوهشی.
برخی دروندادها: میزان مسئلهشناسی محققان از مسایل واقعی سازمانهای ایرانی، توانمندیهای نظری، تحلیلی و روششناختی محققان، اعتماد به نفس محققان در نقد دانش موجود و تولید علم، میزان گستردگی و عمق روابط محققان و سازمانهای ایرانی در کاربردی کردن دانش مدیریت، باورها و ارزشهای پایهای محققان موثر بر تولید دانش مدیریت، میزان و کیفیت تعامل محققان به طور اعم و روابط استاد و دانشجو تحصیلات تکمیلی به طور خاص، و رعایت اخلاق پژوهشی.
برخی فرایندها: فرایندهای شناسایی و تعریف مسایل، فرایند طراحی تحقیق، فرایند مدیریت و رهبری فعالیتهای پژوهشی در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی، فرایندهای تجاری سازی تولیدات علمی، فرایندهای ترویج و عمومی سازی تولیدات علمی، فرایندهای پشتیبانی اطلاعاتی، مالی، و مدیریت منابع انسانی.
برخی بروندادها: کمیت و کیفیت تولیدات علمی و روشهای ارزیابی آنها، مدیریت اسناد و اطلاعات مرتبط با تولیدات علمی، شیوههای ارزیابی تولیدات علمی متناسب با نیازها و مسایل سازمانهای کشور، میزان تمایل و مراجعه سازمانها به تحقیقات و تولیدات علم مدیریت و یا پیشنهادات محققان و اندیشمندان در حل مسایل موجود.
برخی پیامدها: ارزیابی میزان تاثیر گذاری دانش مدیریت در کشور به طور کلی و سازمانهای مختلف، شناسایی جایگاه تخصص در مدیریت در ساختار تصمیم گیریهای مدیریتی، نگرش جامعه به طور عمومی و نگرش تصمیم گیرندگان و مدیران به مفید بودن دانش مدیریتی.
بررسی کامل و عمیق همه عوامل ذکر شده در فوق که تنها نمونههایی احتمالی هستند عملا در توان تخصصی نگارنده نیست و محدودیت این یادداشت نیز این امکان را فراهم نمیآورد. اما در ادامه برخی عوامل خاص که به نظر اینجانب اهمیت بیشتری میتوانند داشته باشند مقداری بیشتر تشریح شدهاند.
تحلیل مختصر برخی عوامل موثر
۱. تقویت و شکل دهی به مبانی معرفتشناختی و نظری در کنار تقویت فضای صحیح نقد
این موضوع را میتوان هم از زاویه یکی از عوامل زمینهای و هم به عنوان یک درونداد بررسی نمود. در برخی مراکز آموزشی و تحقیقاتی نیاز به ایجاد شناخت عمیقتر از مبانی معرفتی و نظری حوزههای مختلف مدیریتی احساس میشود. به نظر میرسد که نوعی از سردرگمی معرفتشناختی و نظری در برخی نهادهای تحقیقاتی وجود دارد که منجر به نگاههایی سطحی وگاه متناقض در طرح دیدگاهها و طراحیهای انجام شده در تحقیقات میشود. گر چه وجود همزمان پارادایمها و رویکردهای معرفتی و نظری امری مفید میتواند باشد، اما اگر با عمق لازم و فرهنگ سازنده و اخلاقی نقد همراه نباشد ممکن است نوعی سردرگمی و پراکندگی را موجب شود. برنامه ریزی و مدیریت روشهایی مناسب برای ایجاد شناخت نظری عمیقتر از موضوعات و تقویت بسترهایی برای تعامل سازنده پارادایمها و رویکردهای نظری گوناگون از خط مشیهای کلیدی این حوزه میتواند باشد.
۲. مسئلهشناسی صحیح
مدیریت ریشه در واقعیات دارد. محققان مدیریت در صورت برخورداری از شناخت صحیح و دقیق از مسایل واقعی سازمانها میتوانند تحقیقات اثربخش تری را انجام داده و در بلند مدت مقبولیت بیشتری را نیز برای این حوزه ایجاد نمایند. از طرف دیگر، فقدان مسئلهشناسی صحیح موجب اتلاف توانها و ایجاد بد بینی نسبت به فایده این حوزه علمی در ایران میشود. فاصله گرفتن از واقعیات علاوه بر این میتواند موجبات یاس و احساس بیهودگی شود که تبیین بیشتر این موضوع از این یادداشت فراتر است. البته این تاکید به این معنا نیست که مسئلهشناسی صرفاً با کسب تجارب عملی و یا تعامل با مدیران سازمانها حاصل میشود، بلکه مسئلهشناسی حاصل فرایندی رفت و برگشتی بین واقعیات و دانش موجود و ارائه تحلیلهای عمیق مستمر در جهت ارائه تبیینهایی احتمالی از واقعیات موجود در عرصه مدیریت سازمانهای ایرانی است. برخی مسایل نیز ممکن است با مسایل بسیاری از کشورهای دیگر مشترک بوده و از اینرو شناخت عمیق از دانش و تحقیقات موجود نیز میتواند بر عمق تحلیلهای درونزا شده در بستر سازمانهای ایرانی به شکل قابل توجهی بیفزاید.
۳. طرح و عملی کردن روشهایی برای گسترش و غنی سازی رابطه بین علم و هنر مدیریت
مدیریت فقط علم تجربی به معنای خاص آن نیست، بلکه حاصل ایجاد هم افزایی بین علم و هنر به کار گیری علم است. تحقیقات مدیریتی اگر بستری برای عملی شدن پیدا نکنند نمیتواند بر رشد و غنای مدیریت به معنای یک فعالیت واقعی در عرصه عملی سازمانها بیفزایند. اهمیت تقویت رابطه بین این دو جنبه هم در فرایند تولید و هم در فرایند کاربردی کردن علم مدیریت ضروری به نظر میرسد. این رابطه را شاید باید فراتر از یک رابطه شکلی یا رابطه ساختاری بین دو نهاد تولید کننده علم و استفاده کننده علم دید. چرا که فقدان رابطه محتوایی لازم بین محقق و موضوع تحقیق علاوه بر جنبههای معرفتی و تضعیف مسئلهشناسی، مانعی برای اجرایی شدن تحقیق و کاربردی نشدن نتایج میشود. نکته مهم دیگر در این فضا افزایش شکاف بین دانستهها و آنچه که واقعاً انجام میدهیم است. افزایش این شکاف در بلند مدت ممکن است منجر به بدبینی اجتماعی به حوزه مدیریت، تناقضات روانشناختی در محققان مدیریت و مدیران، یاس و سردرگمی و تقویت فضاهای نقد غیر موثر و غیر سازنده شود. به نظر میرسد که حوزه مدیریت به شدت نیازمند در انداختن طرحهایی نو برای ایجاد رابطهای پایدار و عمیق بین محققان و سازمانها است (مثلاً فرصتهای همکاری حرفهای با سازمانها در کنار فرصتهای مطالعاتی!).
۴. پرهیز از مد گرایی و ضرورت برخورداری از رویکردی معتدل در فرایند تحقیق
به نظر برخی از اندیشمندان دورههای مد گرایی مختلفی ممکن است در محافل علمی و تحقیقاتی مدیریت به وجود آمده باشد. در دورهای ممکن است میزان تسلط بر نظریههای مختلف و «سواد داشتن»، در دورهای دیگر میزان تسلط بر «روشهای تحقیق و تکنیکهای مربوطه»، دورهای بر تاکید و ارزشگذاری بر «انتشار مقالات علمی در نشریات بین المللی معتبر» و شاید در دورهای جدید تاکید بر «مسئلهشناسی» و یا «تجاری سازی تولیدات علمی» حرف روز باشد. هر چند اینگونه مدگراییها ممکن است در کوتاه مدت به دلیل برجسته کردن بعد خاصی از یک موضوع فوایدی داشته باشند، اما میتوانند در بلند مدت موجب آسیبهایی معرفتی و یا نهادی شوند. به نظر میرسد که واقعیت تولید علم و کاربرد آن نه فقط در یکی از این مدها و بلکه در ایجاد رابطه مستمر و نظاممند بین همه این موارد باشد. رویکردی معتدل و واقع گرایانه و پرهیز از مدگرایی یکی از عوامل اصلی در اثربخشی نظام تولید علم مدیریت میتواند باشد. مثالهای گوناگونی از اینگونه عدم تعادلها میتوان ارائه نمود. مثلاً تاکید زیاد بر روشهای تحقیق کمی و تقویت جو «ابزاری و متغیر زدگی» بدون «تحلیلهای نظری لازم» که متاسفانه در عمل نگرشهای منفی در برخی اندیشمندان درباره تحقیقات کمی به عنوان یکی از راهبردهای تحقیقاتی مفید ایجاد کرده است. چنین آسیبهایی میتواند در زمینههای مختلف در آینده با طلوع و غروب مد زدگیهای گوناگون تقویت و یا بوجود آیند.
۵. ایجاد انتظار صحیح و واقع گرایانه از تحقیقات مدیریتی
تحقیق مدیریتی که بتواند منجر به علم مفیدی شود ممکن است به زمان بیشتری از یک اقدام مشاورهای نیاز داشته باشد. دستیابی نهایی به یافته تحقیقاتی جدیدی برخوردار از مبانی نظری مناسب که در عمل بتوان از آن استفاده مفید کرد ممکن است نیازمند تحقیقاتی چند مرحلهای توسط افراد مختلف باشد. البته قابل درک است که سازمانهای ایرانی ممکن است نیاز به دستاوردهای علمی و تجربی خاصی داشته باشند که بتوان بر اساس آنها در کوتاه مدت تغییراتی قابل توجه در بهره وری خود ایجاد نمود. اما تاکید زیاد بر این موضوع ممکن است به جای ایجاد شرایطی برای تولید دانش مدیریتی پایدار و عمیق، موجب رو آوری به اقدامات مشاورهای شود که گر چه مفید هستند اما الزاماً منجر به رشد و غنی سازی دانش مدیریت نمیشوند. تشویق سازمانها به خصوص سازمانهای بزرگ و رهبر در حوزههای صنعتی مختلف به در نظر گرفتن اقدامات حمایتی خود از تحقیقات مدیریتی به عنوان بخشی از مسئولیتهای اجتماعی خود از جمله موضوعات مهم در خط مشی گذاریهای عمومی میتواند باشد. به علاوه، تلاش دانشگاهیان برای تبیین این موضوع در کنار ترسیم نقشه راه تحقیقات خود به گونهای که تصویری مشخصتر از فواید نهایی حوزههای تحقیقاتی ایجاد نمایند از خط مشیهای کلیدی دیگر میتواند باشد.
۶. تقویت تحقیقات کیفی و مطالعات موردی در کنار تحقیقات کمی و همبستگی
هر پارادایم و راهبرد تحقیقاتی دارای نقاط قوت و محدودیتهای خاص خود است. با نگاهی به مجلات علمی-پژوهشی و نیز مقالات دریافتی در کنفرانسها میتوان دریافت که حجم زیادی از تحقیقات با روشهای کمی و به خصوص در قالب تحقیقات آماری همبستگی انجام میشود. البته این موضوع با شدت کمتری هم در عرصه تحقیقات بین المللی وجود دارد. گر چه این نوع تحقیقات در جهت آزمون نظریهها و مدلهای نظری میتوانند سودمند باشند، اما اگر این تحقیقات به دام بازی ابزارهای اندازه گیری و یا بررسی روابط متغیرهای مختلف بدون تحلیلها و چارچوبهای نظری مناسب و نیز بدون توجیه مفید بودن اهداف خود بیفتند میتوانند موجب اتلاف سرمایههای ملی و دست یافتن به خروجیهای اندکی شوند. گسترش یافتن بیش از حد این نوع تحقیقات حتی اگر دارای مبانی نظری لازم برگرفته از ادبیات تحقیق باشند میتواند نشانه این امر باشد که محققان بیشتر به سمت نظریهپردازی و آزمون گزارههای نظری بر اساس پیشینه تحقیق میروند تا انجام تحقیقاتی برای نظریهپردازی با توجه به عوامل موقعیتی و برخاسته از دادههای تجربی. از طرفی ماهیت پدیدههای مدیریتی به گونهای است که تاثیر پذیری زیادی از عوامل موقعیتی دارند. این تاثیر پذیری و اهمیت و ضرورت تدوین الگوهای نظری و نظریههایی که بتوانند مقبولیت و موفقیت بیشتری در شرایط سازمانهای ایرانی داشته باشند اقتضا میکند که توجه و اهتمام بسیار بیشتری نسبت به گذشته برای استفاده از روشهای تحقیق کیفی و استراتژی مطالعه موردی به عنوان استراتژیهای اصلی در نظریهپردازی شود (Bryman، Stephens، and Campo، ۱۹۹۶; Yin، ۲۰۰۳).
۷. ساختارمند کردن نظام تولید علم مدیریت
به نظر میرسد که تحقیقات موجود مدیریت تا حد بسیار زیادی به عنوان فعالیتهایی در سطح فردی و حتی در حالتی خوش بینانه به عنوان فعالیتهایی در تیمهایی موقت (استاد و دانشجو و یا محققان مستقل) دیده میشود. این شرایط مانعی جدی برای گسترش و تعمیق تحقیقات مدیریتی به عنوان فرایند پایدار و تجمیعی است. این آسیب به خصوص زمانی بیشتر میشود که حتی یک محقق حرفهای در طول دوران کار حرفهای خود ممکن است در زمینههای مختلف و متنوعی نیز تحقیق کند. ایجاد مشوقهایی برای تاسیس و تداوم مراکزی تحقیقاتی و تشکیل و حمایت از تیمهایی که در زمینههای تخصصی محدودی فعالیت نمایند و بتوانند به طور پایدار زمینه رابطه با سفارش دهندگان اصلی تحقیقات مدیریت را فراهم آورند از خط مشیهای کلیدی است. یادگیری از تجارب گذشته برای تقویت انجمنهای علمی و حرفهای در حوزههای مختلف مدیریت و تشویق سازمانهای صنعتی و کسب و کارهای بزرگ کشور به حمایت سیستماتیک و هدفمند از تحقیقاتی با مسایل واقعی (مثلاً باحمایت از تاسیس و رشد سازمانها و مراکز تحقیقاتی مشترک با دانشگاهها) میتواند از خط مشیهای اصلی باشد.
جمع بندی و نتیجه گیری
عوامل درونی و برونی مختلفی وجود دارند که میتوانند بر موفقیت تولید و کاربرد دانش مدیریت در سازمانهای ایرانی موثر باشند. با نگاهی سیستمی میتوان از منظر عوامل زمینهای، دروندادها، فرایندها، بروندادها و پیامدها به ارزیابی این عوامل پرداخت. هر چند عوامل مشترکی میتوانند وجود داشته باشند که هم بر تولید و کاربرد علم به صورت عمومی در ایران موثر هستند، اما در مورد حوزه مدیریت به طور خاص عوامل دیگری هم میتوانند قابل تامل باشند. به نظر میرسد که جامعه محققان مدیریت نیاز به سازماندهی افکار و اقدامات خود برای شناسایی روشهایی برای تقویت تولید دانش و کاربرد علم مدیریت در سازمانهای ایرانی دارند. شاید در این زمینه بتوان تحقیقاتی را طراحی و انجام داد. با توجه به مطالب مطرح شده شاید بتوان سوالات زیر را به عنوان نمونههایی از سوالات عمومی تحقیق برای آینده در نظر گرفت:
۱. انتظارات جامعه مدیران کشور در بخشهای مختلف از فرایند تولید و کاربرد دانش مدیریت در ایران چیست؟ این انتظارات چگونه شکل گرفتهاند؟
۲. خط مشیهای کلیدی در دولت و مدیریت کلان بخشهای عمومی و خصوصی برای تقویت رشد تحقیقات کاربردی و عمیق مدیریت از منظر ساختاری-نهادی چه باید باشد؟ ارزیابی از خط مشیهای کنونی چیست؟
۳. چگونه میتوان رابطه عمیق و پایداری بین دانشگاهیان حوزه مدیریت با واقعیتهای مدیریتی سازمانهای ایرانی بوجود آورد؟
۴. نقاط قوت و ضعف ساختار و روابط نهادی بین موسسات فعال در تحقیقات مدیریت چیست و چه نوع شبکههای ارتباطی بین نهادهای مختلف (و یا با ایجاد نهادهای جدید و یا حذف برخی نهادهای موجود) میتوان برای رشد و تعمیق تحقیقات در حوزه مدیریت پیشنهاد داد؟
۵. چگونه میتوان روشهای تحقیق کیفی و مطالعه موردی را در تحقیقات گسترش و تعمیق بخشید؟
۶. چه مکانیزمهایی را میتوان پیشنهاد کرد تا در فرایند تحقیقات مسئله شناسیهای عمیق و دقیقی از واقعیات مدیریتی سازمانهای ایرانی حاصل شود؟
۷. چه حوزههای دانشی و مهارتی در محققان حوزه مدیریت نیاز به تقویت دارد تا بتوان بر اساس آن تحقیقات کیفی تری انجام داد؟
منابع
دانایی فر، حسن (۱۳۸۸). تحلیلی بر موانع تولید دانش در حوزه علوم انسانی: رهنمودهایی برای ارتقای کیفیت ظرفیت سیاست ملی علم ایران. سیاست علم و فناوری. سال ۲، شماره ۱، ص۱ تا ۱۶.
رفیعپور، فرامرز (۱۳۸۱)، موانع رشد علمی ایران و راه حلهای آن. شرکت سهامی انتشار.
صادقی رشاد، علی اکبر (۱۳۸۵). یازده مانع پیش پای تولید علم در ایران. روزنامه همشهری، ۲/۳/۸۵.
Bryman، A.، Stephens، M.، and Campo، C. (۱۹۹۶). The importance of context: Qualitative rese.arch and the study of leadership. Leadership Quarterly، ۷ (۳)، ۳۵۳-۳۷۰.
Yin، R. K. (۲۰۰۳). Case Study Research: Design and Methods (۳rd edition). Thousand Oaks: SAGE
دیدگاهها
جناب دكتر علوي
با سلام واحترام
از ارائه مطالب مفيد بسيار سپاسگزارم.
به نظر می آید، "ساختارمند کردن نظام تولید علم مدیریت" خود میتواند شرایط را برای بروز سایر عوامل موثر در موفقیت تولید و کاربرد دانش مدیریت در سازمانهای ایرانی تسهیل کند. برای مثال وجود یک "مرکز تحقیقاتی" که اساتید و محققان برتر در هر شاخه از علوم مدیریت را گرد هم آورد، میتواند بستری برای نقد سازنده و تعامل پارادایمها و رویکردهای نظری مختلف ایجاد نماید. در این صورت محققان از همدیگر تاثیر خواهند پذیرفت و فرصت برای رشد تحقیقات کیفی در کنار تحقیقات کمی فراهم میگردد. سازمانهای ایرانی نیز بجای مراجعه موردی به یک استاد دانشگاه برای حل برخی از مسائل خود، میتوانند به این مرکز تحقیقاتی مراجعه کنند و از توان جمعی محققین برتر کشور برای حل مسائل خود استفاده کنند. این مرکز همچنین میتواند، مجموعه ای از مهمترین سوالات پیش روی سازمانهای ایرانی را شناسایی نماید و با ترویج آن در بین جامعه علمی، به فعالیتهای محققان جوان در کشور جهت دهد.
اما برای موفقیت چنین مرکز تحقیقاتی، باید به این سوال پاسخ داد که تامین مالی مرکز برای حمایت از محققان از چه منابعی باید تامین شود؟ (از دولت، از فروش خدمات مشاوره به سازمانها و شرکتها، یا ترکیبی از آنها)
افزودن دیدگاه جدید