سلام آقاي كاظمي
ممنون از نظرات شما. با كاربردي نبودن برخي موضوعات از نظر سطح عملي بودن آن، و همچنين موضوع ترس از شكست با شما موافقم. البته ترس از شنيدن انتقاد كه در يادداشت مطرح شده است شايد مرتبط با اين موضوع باشد. ترس از شكست مي تواند به موضوع كمال گراي يا perfectionism هم مرتبط باشد.
براي موضوع اول شايد حركت از مسائل واقعي به تحقيقات، و براي موضوع دوم إصلاحاتي در نظام هاي آموزشي و نيز ارائه آموزش هايي به افراد كمال گرا مفيد باشد.
اينكه فاصله بين دانستن و عمل در گروه هاي مختلف ريشه در چه موضوعات خاص آن گروه دارد نياز به بررسي تجربي دارد، اما به نظرم ترس از شكست ريشه اين فاصله در گروه خيلي خاصي است.
با تشكر مجدد
علوي
سلام آقاي كاظمي
ممنون از نظرات شما. با كاربردي نبودن برخي موضوعات از نظر سطح عملي بودن آن، و همچنين موضوع ترس از شكست با شما موافقم. البته ترس از شنيدن انتقاد كه در يادداشت مطرح شده است شايد مرتبط با اين موضوع باشد. ترس از شكست مي تواند به موضوع كمال گراي يا perfectionism هم مرتبط باشد.
براي موضوع اول شايد حركت از مسائل واقعي به تحقيقات، و براي موضوع دوم إصلاحاتي در نظام هاي آموزشي و نيز ارائه آموزش هايي به افراد كمال گرا مفيد باشد.
اينكه فاصله بين دانستن و عمل در گروه هاي مختلف ريشه در چه موضوعات خاص آن گروه دارد نياز به بررسي تجربي دارد، اما به نظرم ترس از شكست ريشه اين فاصله در گروه خيلي خاصي است.
با تشكر مجدد
علوي