Add new comment

نبی الله مرادی

Wed, 02/19/2014 - 03:30

مطلب بسیار جالب و مهم خصوصا در زندگی روزمره ماست. درحین خواندن مطلب، نکات و سئوالات بسیاری در ذهنم گذشت و به نظرم رسید که خوب بود بدون توجه به نظرات این صاحب نظران که از آنها نام بردید مطلب را شروع می کردید - خود این مقاله یک نمونه بسیار روشن و مصداقی از مسئله مطرح شده است که چرا ما بجای بررسی موضوع به صورت یک مسئله واقعی در تئوریها بدنبال پاسخ می گردیم.
به نظر بنده بهتر بود نمونه های عملی از این عدم تطابق های علم و عمل و یا بقول شما فاصله علم و عمل را جمع میکردیم و با بررسی هریک علت یابی ، جمع بندی و به ارائه راه حل می پرداختیم.
چند مورد از این نمونه ها می توانند موارد زیر باشند:
- چرا ما علیرغم داشتن دانش مدیریت زمان در زمانبندی کارهای روزمره خود مهارت کافی نداریم؟
- چرا مهندسین ما علیرغم داشتن هوش خوب و علم زیاد در دانش ریاضیات در مقایسه با مهندسین مثلاً آمریکایی دارای مهارت کافی در طراحی نیستیم؟ - یک مطلب بسیار جالب را در اینجا مطرح می کنم و اگرتوانستم بعداٌ بیشتر توضیح خواهم داد. بنده با یک فوق دیپلم الکترونیک آشنابودم که حدود بیست پنچ سال پیش ماشین حسابی ساخته بود که با صدای گوینده چهار عمل اصلی را روی اعداد انجام می داد. فعلاً این مطلب رادر گوشه ذهنتان داشته باشید.
- چرا ما علیرغم اینکه می دانیم صبح زود بیدارشدن برای سلامتی و برای خیلی چیزها خوب است اما هیچگاه ( البته بنده خودم را می گویم) صبح زود از خواب بیدار نمی شویم؟
- چرا آموزش استاد شاگردی که روش سنتی آموزش بود به نظر خروجی بهتری برای جوامع داشت؟
- چرا برای خودسازی - که یک کار عملی است و نه تئوری - اساتید فن قائل به این هستند که بدون استاد نمی توان به جایی رسید؟
و بسیار از موارد دیگر ...
به نظر بنده یکی از علت های این مسئله در درجه اول نداشتن انگیزه در فرد یادگیرنده که خود نیز ناشی از نیاز کاذب به یادگیری موضوع مورد نظر است می باشد. یعنی نیاز به یادگیری و عمل به آن دانش در او بدرستی بوجود نیامده و یا سطح این نیاز به آستانه ای که فرد را وادار به عمل کردن کند نرسیده است. برای مثال فردی که می داند اگر چاهی را حفر کند به آب می رسد و از تشنگی و مرگ نجات پیدا می کند وقتی به این امر دست می زند که واقعاٌ احساس نیاز یا خطر کرده باشد.
البته تمامی علت هایی که در مقاله ذکر شده درست است اما جز دلایل اصلی نیست و یا به صراحت به این موضوع اشاره نکرده است - البته این در مقاله ها عرف است که هیچ وقت شما را به اصل مطلب نمی رساند.
دولت ها و صاحب منصبان ممالک مختلف نیز با عدم هدایت صحیح جوامع همواره به این موضوع دامن زده اند. نمونه این روند در مملکت خودمان را می توان با برنامه ریزی های غلط آموزشی در سطح مملکت برشمارد. حتماً شما شنیده اید که بسیار از دندانپزشکان ما درحال ساختمان سازی هستند. علت این موضوع چیست؟ زیرا عملی ترین کار برای رسیدن به اهداف خود که همان کسب ثروت است را در اینکار می بینند. و... این دندانپزش الان به نیاز واقعی و دانش مورد نیاز خود پی برده است.
دلیل دومی که من فکر می کنم این است که گاهی همانطور که اشاره شد عدم تعادل برقرار کردن بین دانش و عمل باعث بوجود آمدن این مشکلات می شود. مثلاٌ شما در کلاس زبان شرکت می کنید و بعد از فراگیری چند قاعده به جای انجام تمرین کافی بدنبال یادگیر قواعد دیگر می روید. اینجا استاد مربوطه و نظام آموزشی است که باید این رویه را اصلاح کند از شاگرد نمی توان انتظاری داشت او شیفته یادگیری است استاد باید این تعادل را برقرار نماید.
تشکر از توجه شما

Restricted HTML

  • Allowed HTML tags: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • Lines and paragraphs break automatically.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.