به نام خدا. در این یادداشت تلاش شده است تا با استفاده از مثالی نسبتاْ ساده نوعی از کاربرد نظریه خود تعیینگری در تعریف اصالت معرفی و تبیین شود. شاید این تبیین برای کسب آگاهی از ماهیت اصالت در تعاملات اجتماعی برای همه افراد، و به طور خاص برای رهبران سازمانی مفید باشد. برای شروع، سوال زیر را درباره یک موقعیت خاص از زندگی در نظر بگیرید:
به طور عمومی انگیزه شما برای اینکه به یک دوست نزدیک محبت کنید چیست؟
۱. چون این محبت باعث میشود که وی نیز بعدا برایم جبران کند. به علاوه، دیگران هم متوجه این موضوع شده و از من تصویری مثبت ایجاد میشود.
۲. چون باید به دوست نزدیک محبت کرد. واقعا بده که به دوست نزدیکی خود محبت نکرد. بالاخره از دوستان نزدیک انتظار میره که به یکدیگر محبت کنند.
۳. چون خوشحال کردن دوست نزدیک این ارزش را دارد که خوشحال کردنش موجب خوشحالی خود انسان هم میشود. ارزش انسان به همین چیزها است، حتی اگر او متوجه محبت من نشود و یا جبران نکند خود این کار باعث رشد من میشود.
۴. بنا بر شناخت درونی که از باورها و ارزشهای خودم دارم، خوشحال کردن دوستان نزدیکم را یک موضوع مهم در زندگیام میدانم. اگر این اتفاق نیفتد احساس میکنم خودم نیستم.
۵. ناخودآگاه به دوستان نزدیکم بدون اینکه نیاز به فکر داشته باشد محبت میکنم.
این انگیزهها به ترتیب شمارههای فوق میتوانند نتایج مکانیزمهای خود تنظیمی باشند که در زیر توضیح داده میشوند:
نوع اول: اتکا به انگیزههایی کاملا بیرونی است. بر اساس پاداش و تنبیه و واکنشهای محیطی رفتارها شکل میگیرند. در صورت تداوم در زمینههای مختلف، واکنشهای آدم را مکانیکی و و عزت نفس را متزلزل و آسیب پذیر به شرایط محیط بیرونی میکند. به دلیل وابستگی زیاد به عکس العملهای محیطی، بین آنچه هستیم و آنچه دوست داریم باشیم فاصله میاندازد و در شرایط متعددی استرس منفی ایجاد میکند.
نوع دوم: نوعی قاعدهمندی است که از بیرون به درون آمده است اما هنوز در درون انسان با اختیار و اراده فردی با ارزش های درونی ممزوج نشده است. به نوعی تصویر یک قاعده بیرونی در درون است، بدون اینکه واقعاْ درونی شود. به عبارتی، نوعی الگو برای رفتار بر اساس یک قاعده است و نه بر اساس خواست و انتخاب فردی. ممکن است فرد به این نوع قواعد عمل کند اما از آن لذت نبرد. تداوم این انگیزهها در موضوعات مختلف فرد را بیشتر مجری یک سری قواعد بدون انعطاف لازم میکند. هر چند ممکن است عمل به این نوع قواعد در عرصه اجتماعی کارکردهای مثبتی هم داشته باشد، اما الزاماْ پایدار نیست و افراد ممکن است با بیمیلی و حالت درونی ناخوشایند صرفاْ به عنوان یک سری قواعد شکلی و احساس تعهد به صورت شکلی به آنها عمل کنند.
نوع سوم: این نوع برقراری رابطه بین یک رفتار با یک ارزش درونی است. فرد بروز دهنده رفتار از آن رفتار خوشحال است چون برای آن نوعی ارزش درونی مرتبط شناسایی کرده است. نوعی درونی کردن است که مشوق برای یک رفتار است. اما ممکن است در برخی موقعیتهای پیچیده با سایر موضوعات ارزشمند دیگر دچار تعارض شود و فرد را دچار ابهام نماید.
نوع چهارم: آن رفتار در هویت فردی درونی شده است. با سایر ارزشها و باورهایش یکپارچگی (البته نسبی است) پیدا کرده است. فرد آن رفتار را نشان میدهد چون بخشی از ویژگیهای درونیاش شده است. پایدارتر و کمک کننده به تقویت عزت نفس است. واقعیتر و همسوتر با خود واقعی فرد است، هر چند هنوز ریشه آن در بیرون بوده که اکنون تا حد زیادی درونی شده است. برخی این را نوعی از اصالت میدانند که حاصل بیشترین درونی سازی است.
نوع پنجم: انگیزهای کاملا درونی و درونزا که ناخودآگاه و کاملا واقعی است. لذتی درونی ایجاد میکند که بینیاز از انگیزههای بیرونی است. ممکن است نوعی اصالت طبیعی تلقی شود. تاثیر شرایط محیطی بر مسیر آن اندک است.
در خیلی از تجارب شخصی و حرفهای الزاماْ دارای انگیزههای نوع پنج نیستیم، اما برای درونزا کردن ارزشهای مثبت و سازنده در خود و دیگران میتوانیم تلاش نماییم.
اینها خلاصهای از پیشنهادات نظریه خرد یکپارچگی روانشناختی انسان از اجزای نظریه خود تعیینگری است که برای توضیح انواع انگیزهها از نظر میزان درونی بودن است که برای تبیین یک مثال خاص مورد استفاده قرار گرفت:
مباحث و تحقیقات گستردهای نیز وجود دارد که توضیح میدهد چگونه هر یک از این مکانیزمها قابل تقویت است.
در مجموع پیشنهاد این نظریه اینست که "رفتارهای بیرونی ما دارای کیفیت انگیزشی درونی متفاوتی است!"
چند سوال برای تفکر بیشتر:
عمیقترین کیفیت انگیزشی درونی برای یک رفتار چیست؟
در صورتی که نظامهای انگیزشی بیشتر تاکید بر مکانیزم نوع اول نماید انسانها در بلندمدت دارای چه ویژگیهایی خواهند شد؟
نقش مدیران در مسایل انگیزشی سازمانها با توجه به این موضوعات چه میتواند باشد؟
دیدگاهها
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی
در این زمینه به نظر می رسد که عمیق ترین انگیزه درونی برای انجام یک رفتار ، فعلی باشد که فاعل هدفی جز انجامش از فعل نداشته باشد. در مقاله ای از دسی" خواندم که مثال بارز درونی بودن یک رفتار ، بازی کودکان است. " که هدفشان فقط بازی است ولاغیر، اما مثلا بزرگتر ها همان بازی ها را برای نیل به اهدافی بیرونی و یا در بهترین حالت درونی سازی شده انجام می دهند نه خود بازی.
به نظر بنده در سازمان یک رهبر ( که بهتر است مدیری که در پی مدیریت انگیزه به ویژه انگیزه درونی هست را رهبر سازمانی بنامیم) می تواند انگیزه پیروش را تا مرحله چهارم بالا بیاورد اما مرحله آخر به نظر بنده بعید است.
و سوالم اینجاست که رهبر سازمانی ای که هدفش در جهت اهداف سازمان است و بن مایه سازمان منطق ابزاری است؛ اگر این رهبر انگیزه ای در جهت اهداف سازمانی برای پیرو ایجاد کند، آیا موجب از خود بیگانگی فرد نمی شود؟ (البته شاید این احتمال باشد که چنین انگیزه ای در پیرو ایجاد نخواهد شد.)
سپاس
با سلام و تشكر از توضيح و سوْال قابل تامل شما
در مورد اول موافقم كه دروني سازي تا سطح چهارم مي تواند يكي از اهداف رهبري سازماني باشد. ضمن اينكه انگيزه هاي ذاتي خيلي شخصي هستند، اما رهبر سازماني مي تواند انگيزه هاي ذاتي افراد را كشف كند.
در مورد گزاره شما كه اينكه "دروني سازي ممكن است باعث از خود بيگانگي شود" كه البته قابل تامل است، به نظرم نوعي پيچيدگي و شايد ابهام مفهومي وجود دارد. دروني سازي به خصوص وقتي در سطوح بالا اتفاق مي افتد كه همراه با اختيار دروني باشد و ارزشمندي يك عامل بيروني با نوعي از ارزش ها و هويت فردي مرتبط شود. شايد نگراني اصلي بايد اين باشد كه ارزش هايي كه دروني هستند، ارزش هاي انساني پايداري نباشند. البته كسب و كارهايي هم احتمالا پايدارتر خواهند بود كه فقط به ارزش هاي ابزاري اتكا نكنند و سودآوري بنگاه و رشد و تعالي انسان هاي داخل سازمان را در يك معادله همكاري دو طرفه مورد توجه قرار دهند. يك نكته ديگر هم اينست كه مأموريت هاي اصيل سازمان ها و بنگاه هاي اقتصادي مي توانند در راستاي بهبود زندگي انسان ها و رشد جامعه باشد و سودآوري بخشي از مكانيزم هاي لازم براي توسعه زيرساخت هاي لازم براي دستيابي به اهداف و مأموريت هايي اصيل باشد.
موفق باشيد
جناب آقای دکتر علوی
ضمن عرض سلام و خداقوت ، نوشتار به شیوائی کلامتان بود.استفاده کردم و جالب اینکه بگونه ای ناخواگاه خوانده را به خودشناسی و خود باوری که همانا پایه و اساس سایر مبانی رهبری است سوق می دهد.
در پاسخ به سوال اول : عمیقترین کیفیت انگیزشی درونی برای یک رفتار چیست؟
به باور بحقیر کلمه کلیدی "عشق" است و رفتاری که از ما در محیط بیرون بروز می کند ناشی از عشق ناب و نه زودگذر است که بیشترین انگیزه را به عاشق در راه خدمتی با کیفیت در حد توان به معشوق انجام می دهد.
با سلام
از مطالب ارزشمند شما لذت میبرم چرا که کاربردی است البته نوع نگاه طرف مقابل هم بی تاثیر نیست بنده به دلیل کارم دوست دارم در بولت ۴ و ۵ باشم و معمولا دوست ندارم برای کاری که انجام میدهم از من قدر دانی شود و به نوعی جزئ از وظایف ذاتی هر انسان میباشد فقط باید تقویت شود تا جامه ای عاری از ریا و دروغ داشته باشیم و به آرمانشهر نزدیک شویم ممنون
سلام.
آقای دکتر مثل همیشه لذت بردم.
مساله این است که در شرایط مختلف و در مواجهه با موضوعات متعدد ممکن است پاسخ ما به آن شرایط در هر کدام از شق های یک تا ۵ (که شما تصویر کردید) قرار بگیرد. مثلا ممکن است در خصوص تدریش و آموزش به دیگران به لحاظ درونی در شق پنجم قرار گیرم ولی در موضوع دیگری در شق اول!
سوال این است که تعیین اصالت کلی یک فرد چگونه سنجیده میشود؟ آیا باید بین اینها مثلا میانگین گرفت؟ و آیا باید تمام رفتارها را لحاظ کرد؟
با سلام و تشکر از سوال خوب جنابعالی
اگر درست متوجه آن شده باشم، یک پاسخ اینست که در ادبیات تحقیقاتی این حوزه اصالت به دوگونه است: حالتی (state) و نسبتا ثابت و شخصیتی (trait). از اینرو شاید با توجه به سوال جنابعالی بتوان گفت که همانطور که اشاره داشتید در موضوعات مختلف میزان درونی سازی/درونی بودن ارزش ها می توانند متفاوت باشند. اما احتمالا میزان کلی تری از آن در هر فرد می تواند قابل تعریف باشد که به طور عمومی یک فرد چقدر بر اساس انگیزه های درونی و هویت آگاهانه اش عمل می کند. لذا هر دو حالت آن می تواند در یک فرد وجود داشته باشد.
جناب اقای دکتر علوی
اولین باری بود که به سایت شما اومدم.من دانشجوی شما دوره ۷ اتاق بازرگانی ودانشگاه صنعتی شریف بودم.
سایتتون پر از مطالب مفید
مثل همیشه مطلب بسیارمفیدی بود .چطور می توان برخی موارد را تقویت وبرخی را اصلاح کرد؟
آقای دکتر علوی عزیز
امروز این مقاله رو برای دومین بار خوندم و بسیار لذت بردم. سلامت باشید همیشه?
پاسخ:
سلام. خیلی لطف دارید. خوشحالم که آنرا مفید یافتید. چنانچه ایده هایتان را هم به اشتراک بگذارید خوشحال خواهم شد.
افزودن دیدگاه جدید