روابط مبتنی بر خودشیفتگی و یا اصالت

ثبت شده توسط بابک علوی در پنجشنبه, ۱۳۹۵/۱۰/۱۶ - ۰۳:۳۰

به نام خدا. فردی خودشیفته وقتی با کسی رابطه‌ای بر قرار می‌کند به فکر بهره کشی از آن شخص دیگر است. با خودش ناخودآگاه می‌گوید: «این فرد چه بهره و خاصیتی برای شخص من دارد؟». در مقابل یک فرد اصیل در روابط خود توقع شخصی و بهره جويانه خاصی در قبال رابطه‌ای که برقرار می‌کند ندارد، و رابطه‌اش در مسیر تحقق ارزش‌هایی است که آن رابطه را برای هر دو طرف معنادار و پايدار می‌سازد. در ادامه جنبه‌ای از این موضوع در روابط مدیریتی تشریح می‌شود.

مثلا مدیري اگر با همکار تحت نظرش رابطه‌ای اصیل داشته باشد و برای یک عملکرد خوب وی را تشویق کند، انتظاری که از وی دارد اینست که این تشویق واقعا باعث افزایش عملکرد فرد دیگر در طی زمان شود. از اینرو برای اینکه بفهمد از چه نوع تشویقی باید استفاده کند و یا چگونه این تشویق را ابراز کند، به «بهترین شیوه تشویقی فکر می‌کند که حقیقتا باعث افزایش عملکرد فرد دوم شود». اما یک مدیر خودشیفته در اين فکر فرو مي رود که آن فرد دوم «قاعدتا در زمان دیگری باید محبت وی را جبران کند». از اینرو گاهی می‌بینیم که برخی مدیران خود شیفته درباره یکی از کارکنان شرکت بعد از مدتی با ذکر داستان‌هایی ممکن است بگویند که آن فرد مثلا وفاداری شخصی لازم را در عین خوبی‌هایی که برای آن فرد انجام شده است نداشته است. یا اینکه یک مدیر خودشیفته در عوض اقدامات مثبتی که برای یک همکار تحت نظر خود می‌کند، انتظار و توقع وفاداری شخصی از وی خواهد داشت.

متاسفانه اگر یک مدیر خودشیفته با یک فرد دارای عزت نفس پایین مواجه شود ممکن است رابطه انسانی مخرب و غیر اصیل شدیدی شکل گیرد. یک سمت به دنبال بهره کشی و توقع وفاداری شخصی از دیگری خواهد بود، و طرف دیگر نیز وابستگی به تاییدات مدیر پیدا خواهد کرد تا بتواند احساس مثبتی از خود در درون به دلیل این وابستگی ایجاد کند. فرد وابسته به مدیر ممکن است دست به هر کاری بزند که با تشویق و تایید مدیر خود مواجه شده و از این طریق احساس شایستگی و دریافت محبت را کسب کند. در مقابل، هر زمان رابطه‌ای اصیل بین دو فرد وجود داشته باشد، هر فرد وجود دیگری را به رسمیت می‌شناسد و وابستگی خود به دیگری را بر اساس اصول و ارزش‌هایی پذیرفته شده تعریف و مدیریت می‌کند. به طور مثال، یک رابطه اصیل بین یک مدیر و همکار تحت نظرش مبتنی بر احترام متقابل و پذیرش وجود مستقل طرف مقابل است، به گونه‌ای که رابطه آن‌ها را ارزش‌های کاری مورد توافقشان مشخص می‌کند. لذا، بدون تخریب شخصیت به دلایل خودخواهانه، این دو ممکن است در چارچوب ارزش‌های کاری با یکدیگر دوست باشند، اما به یکدیگر بازخور کاری دهند و با توجه به ارزش‌های سازمانی و حرفه‌ای که پذیرفته‌اند روابط خود را تنظیم نمایند. یک رابطه اصیل کاری نیازی به بهره کشی و یا در مقابل وفاداری همراه با تملق برای جلب توجه ندارد. متاسفانه خیلی از افراد خودشیفته قبلا افرادی با عزت نفس پایین بوده‌اند که موفقیت‌هایشان برای آن‌ها نوعی احساس ارزشمندی درونی مشروط و شکننده ایجاد کرده است.
تا چه حد روابطی که با اطرافیان خود داریم روابطی اصیل است، و یا روابطی بر پایه خودشیفتگی؟ يك سوْال كاربردي به عنوان مثالي ديگر اينست كه تفاوت بازخور دادن يك مدير خودشيفته با بازخورد دادن يك مدير اصيل چيست؟

مطالب قبلي مرتبط:

http:‎//babak-alavi.ir/weblog/131

دیدگاه‌ها

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.