اندیشه‌هایی پیرامون نقدهایی جدید به کتاب بازگشت به اصالت

ثبت شده توسط بابک علوی در شنبه, ۱۴۰۴/۰۱/۳۰ - ۱۵:۵۰

به نام خدا. اخیرا از طرف همکار گرامی جناب آقای دکتر شادنام مقاله‌ای (۱) با رویکردی انتقادی و البته سازنده درباره کتاب بازگشت به اصالت (۲) به چاپ رسیده است. بابت تلاش علمی ایشان بسیار خوشحالم و از حسن نظرشان هم ممنونم. در ویرایش‌های مختلف این کتاب همواره قدردان نقدها بوده‌ام و آنچه هم اکنون نیز در ویرایش سوم از این کتاب موجود است در برگیرنده و حاصل تاملاتی بوده است که درباره نقدهای مختلفی تاکنون انجام شده است. از همه عزیزانی که اینگونه سازنده و مشفقانه نقدهای خود را مطرح کرده اند تشکر می کنم. به یاد دارم که حدود بیست و یک نقد پس از چاپ ویرایش اول کتاب دریافت کرده بودم که هر یک را جداگانه بررسی و در ویرایش دوم مورد استفاده قرار دادم و یا با منتقد مربوطه مستقیما وارد گفتگو و فهم مطلب از زاویه ایشان شدم. آنچه در ادامه تقدیم می شود الزاما و صرفا با هدف پاسخگویی به نقدهای مطرح شده در مقاله متتقدانه اخیر نیست و می تواند بخشی از گفتمانی باشد که درباره موضوع اصالت ایجاد می‌شود که هدف اصلی کتاب بوده است. البته هر چند برخی از نقدهای مطرح شده نیز قابل پاسخگویی است؛ برخی نیز نیازمند تامل و بررسی بیشتری است و حتی ممکن است نیازمند اعمال اصلاحاتی در کتاب باشد. با این مقدمه، درباره برخی موارد اصلی و نقدهای کلیدی توضیح داده شده در این مقاله نکاتی به اختصار تقدیم می شود:

۱. مطرح شده است که مطالب مطرح شده درباره «اصالت» در این کتاب به دلیل روانشناسانه بودن رویکردی «ذاتی» دارد. این موضوع یکی از پایه‌های اصلی نقد این مقاله بر کتاب بازگشت به اصالت است. به نظرم این بزرگترین برداشت اشتباه از کتاب است، اگر منظور ایشان را از امر ذاتی بر اساس روانشناسی درست متوجه شده باشم. در داخل کتاب به اشکال و گونه‌های مختلفی خلاف این توضیح داده شده است. به طور مثال در صفحات ۸۳ و ۸۴ کتاب توضیح داده شده است که «اصالت» در تحقیقات به دو نوع شخصیتی و وضعیتی تقسیم می شود. نوع وضعیتی آن حتما تحت تاثیر شرایط بستر محیطی قرار می گیرد و نمونه های مختلفی از آن در صفحات ذکر شده در فوق در این کتاب توضیح داده شده است. حتی نوع شخصیتی آن هم تحت تاثیر فرهنگ است. یکی از نقدهای مقاله این بوده است که تاثیر عوامل فرهنگی بر اصالت نیازمند به توجه است و نباید اصالت صرفا ذاتی دیده شود و برای این موضوع اشاره به مقاله معروف مارکوس و کیتایاما شده است (ص ۵۸ مقاله). این در حالی است که در صفحه ۸۴ کتاب بازگشت به اصالت با بحث از همین زاویه و با استفاده از همین منبعی که در نقد استفاده شده است، توضیح داده شده است که مفهوم خود در فرهنگ های مختلف متقاوت است:

«…خصیصه اصالت و تاکید بر «خود بودن» به نوعی با ارزش‌های جوامع فرد گرا مرتبط است. برخی محققان بر اساس این موضوع و نتایج تحقیقات بین فرهنگی پیشنهاد کرده اند که اصالت در فرهنگ‌های جمع گرا ممکن است دارای ویژگی های متفاوتی بوده و یا اصلا مهم نباشد (سلابو و همکاران، ۲۰۱۲). به خصوص بر اساس مطالعات مرتبط با  الگوی مارکوس و کیتایاما (۱۹۹۱)، افراد در جوامع جمع گرا ممکن است دارای مفهوم به خود پیوسته تری با افراد دیگر نزدیک به خود باشند. لذا همسویی و هماهنگی با دیگران برای آنها ارزش فرهنگی مهمی باشد.» (کتاب بازگشت به اصالت، صفحه ۸۴)

در صفحات بعدی هم تاثیر شرایط محیطی و پدیده درونی سازی بر مفهوم اصالت ادامه داده شده است. به طور خاص نگاه تاثیر تفاوت‌های فرهنگی بر روی مفهوم خود سال‌ها است که بسیار مورد علاقه و توجه بنده بوده است و در کتاب هم منعکس شده است. حتی با رویکردی روانشناسانه، آنچه به عنوان پردازش بدون سوگیری در کتاب به عنوان مولفه ای از اصالت مطرح شده است به دلیل ماهیت پویا و تاثیر پذیر مفهوم اصالت از مولفه های محیطی است که برای تشریح آن خود کتاب به نظرم گویا است. پرورش اصالت نیز در این کتاب با فرض این مطرح شده است که این پدیده الزاما امری ذاتی نیست و می تواند در شرایط محیطی مختلف به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه تحت تاثیر قرار بگیرد.

۲. نقد شده است که کتاب رویکردی روانشناسانه دارد و این نوعی بایاس معرفتی است. بله تایید می کنم که نگاه کتاب به موضوع عمدتا روانشناسانه است. بنده هنوز نتوانسته ام فرصت زندگی علمی خود را به گونه ای تقسیم کنم که در موضوعات مختلف خارج از حوزه تخصصی‌ام اظهار نظر اساسی کنم. استدلال قابل تاملی البته در مقاله مطرح شده است که همانطور که در کتاب به جنبه‌های عرفانی و فلسفی موضوع هم نگاهی انداخته شده است، مولف می توانست از مناظر جامعه شناسانه و تاریخی هم  تحلیلی بر موضوع اصالت داشته باشد. امیدوارم که بتوانم این توانمندی و فرصت را در ادامه خلق کنم. اما اتفاقا از منظر تاریخی و رابطه اصالت و مدرنیته در اعصار مختلف به اندازه وسع خود از ادبیات این حوزه منبعی از چارلز گیگنون را در صفحه ۵۰ تشریح کرده ام و این موضوع در توضیحات صفحه ۵۱ هم ادامه یافته است. البته تایید می کنم که این وجه از موضوع بسیبار کم در کتاب بازگشت به اصالت مورد توجه بوده است و امیدوارم صاحبنظران این زمینه های تخصصی آنرا بیشتر واکاوی کنند و کتاب حاضر را از این منظر نقد و توسعه بخشند.

۳. مطرح شده است که برخی موضوعات مانند الگوی «سایمون سی‌نک» که شاید الگویی بازاری و نه علمی تلقی شود، در بخش رابطه رهبری اصیل و ماموریت سازمان مطرح شده است. فکر می کنم توضیحی درباره این موضوع نیاز به ذکر توسط بنده باشد. در مقدمه کتاب ذکر شده است که این کتاب هم برای محققان با علایق کاربردی و هم برای مدیران اجرایی با علایق علمی نوشته شده است. از اینرو در بخش‌های مختلف کتاب سعی شده است که علاوه بر توضیحات علمی به موضوعات کاربردی هم نگاه شود. از اینرو پیش فرض مقاله درباره اینکه این کتاب صرفا با هدفی علمی نوشته شده است، مد نظر کتاب نبوده است. از اینرو در زمان ارائه توضیح درباره ارزش‌های درونی شده مرتبط با ماموریت سازمان، سعی داشته ام که با مدل های مورد اقبال در دنیای مدیران اجرایی مانند الگوی دایره طلایی سایمون سی‌نک، آن موضوع علمی را ملموس کنم. البته بنده نام مدل سایمون سی‌نک را بازاری نمی گذارم. حوزه مدیریت در کنار تلاش های علمی و تحقیقاتی آن همواره با اتکا بر مدل هایی عملی و کاربردی برای افراد اجرایی نشر و ترویج شده است. به خصوص اینکه ایرادی نمی بینم که اگر مدلی کاربردی را بتوان با اصول علمی پشتیبانی کرد از آن به عنوان فعالیتی ترویجی برای مدیران جهت طرح موضوعی علمی استفاده کرد. البته ممکن است این رویکرد به شکل دیگری قابل نقد باشد که شخصا سال‌ها است به آن فکر کرده ام. ممکن است بتوان این نقد را وارد کرد که کتابی علمی با رویکرد تحقیقاتی با کتابی کاربردی و با ادبیات اجرایی اساسا دو کتاب و متن مستقلی از هم باید باشند و ادغام این دو با هم به فهم مناسب هر دو گروه مخاطب آسیب خواهد زد. برای داوری درباره این موضوع هنوز در حال تامل و بررسی هستم.

۴. مطرح شده است که در کتاب به موضوعاتی نظیر فلسفه اسلامی و اصالت وجود اشاره شده است که ارتباطی با مبحث کتاب ندارد. اتفاقا این کار در کتاب به همان دلیلی که منتقد محترم درباره اهمیت در نظر گرفتن شرایط بستر معرفتی به آن توجه داشته اند مد نظر قرار گرفته است و توضیح داده شده اند. به این معنا که در صفحات ۶۵ تا ۶۷ کتاب توضیح داده شده است که مفهوم «خود» در عرفان و فلسفه اسلامی می تواند نوع دیگری فهم شود و رابطه انسان و خداوند و هستی با آنچه در رویکردهای معرفتی صرفا فرد محور و انسان محور در تعریف «مفهوم خود» وجود دارد متفاوت باشد. به همین دلیل اسفار اربعه به عنوان سفری از مفهوم «خود» با نگاه معرفتی متفاوتی مطرح شده است. کتاب بازگشت به اصالت اصلا اصرار ندارد که مفهوم خود و مبحث اصالت الزاما بر اساس نظریه های «شخصیتی» فردگرایانه و مستقل از هستی و جهان و آنهم به عنوان پدیده‌ای ذاتی مطرح شود. توضیحات داده شده از منظرهای مختلف فلسفی یا عرفانی با همین هدف بوده است که مطرح کند که «مفهوم» خود از نظام‌های معرفتی مختلف می تواند متفاوت باشد و حتی انسانی با نگاه توحیدی می تواند به تعریف متفاوتی از «خود» برسد و این امر مفهوم از پدیده اصالت را تغییر دهد. در نتیجه گیری‌های فصل اول و به خصوص در صفحه ۷۳ این موضوع به طور آشکار توضیح داده شده است.

سایر مطالبی که همکار گرامی جناب آقای دکتر شادنام درباره نقاط قوت کتاب مطرح کرده اند البته حاصل حسن نظر ایشان هم هست. بقیه نکات مطرح شده در این مقاله درباره لزوم اصلاحات نگارشی و تایپی حتما نیازمند اقدامات تذکر داده شده است. سازماندهی بهتر فصل پنجم درباره جنبه‌های کاربردی و تغییر آن از حالت به تعبیر ایشان «کشکولی»، نکته‌ای مفید و قابل تامل است. حتی احتمال می دهم که برخی نقدها که در بالا پاسخ داده شده اند به این دلیل ایجاد شده باشند که کتاب در سازماندهی خود یا تشریح موارد به گونه ای موفق عمل نکرده باشد که این مفاهیم و تاکیدها واضح باشند. شاید هم مطالعه دقیق تر کتاب برخی از این ابهام‌ها را کاهش دهد یا از بین ببرد. از ایشان بسیار متشکرم که زمینه گفتگوی بیشتر درباره این کتاب و زمینه‌های بهبود محتوایی و حتی نگارشی آن را فراهم آورده اند.

۱. شادنام، مسعود (۱۴۰۳). تاملی انتقادی در کتاب بازگشت به اصالت؛ ضرورتی براي كار و رهبری سازماني در عصر كنونی. پژوهش و نگارش کتب دانشگاهی. شماره ۵۴، بهار و تابستان ۱۴۰۳

۲. علوی، سيد بابک (۱۴۰۲). بازگشت به اصالت؛ ضرورتی براي كار و رهبری سازماني در عصر كنونی (ویرایش سوم). تهران: انتشارات لوح فكر: ویرایش اول (۱۳۹۶)؛ ویرایش دوم (۱۳۹۷).

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.